خانه الف ها در دربند تهران
اینجا خیابان دربند تهران است. در این خیابان در شمالی ترین نقطه شهر خانه ای متروکه و در سکوت غوطه ور است و گاهی باد زیر برگ های خشک می وزد و صدایش سکوت را می شکند و دلهره ای عجیب به استخوان می زند. ادامه دارد
خانه ای با باغی بزرگ که شیشه هایش شکسته و فروریخته است و صدای مهیبی از زیر پا می دهد. از آن طرف معلوم است که مدتهاست دستی بر باغش گذاشته نشده است.
صحبت های جوانان محلی نشان می دهد که این خانه خالی از سکنه و پر از ارواح است.
می گویند گاهی صدای باد در این خانه می وزد اما برگ درختان تکان نمی خورد. صدای فریاد گربه شنیده می شود اما اینجا گربه ای دیده نمی شود.
یا مثلا صدای خنده از خانه می آید اما کسی نیست و صدای پای کسانی که آنجا راه می روند می شنوی. حتی می گویند سایه کسانی که خودشان دیده نمی شوند اینجا دیده می شود.
همه اینها فقط افسانه هایی بود که عده ای باور می کردند و برخی باور نمی کردند.
شهرت این افسانه ها حتی به محله های دور هم رسیده بود و جوانان ماجراجو و کنجکاو را به اینجا کشانده است.
همین چند شب پیش بود که یکی از این نوجوانان با دوستانش وارد این خانه شد و جان باخت.
با مرگ او حالا شایعات تمام نمی شود و می گویند جنیان او را تسلیم مرگ کردند.
حقیقت ماجرا چیست و راز مرموز این خانه و مرگ مرموز آن نوجوان چیست؟
مرگ یک جوان ماجراجو در خانه جن های دربند
صبح 10 مهرماه رسیدگی به مرگ مشکوک پسر نوجوان در دستور کار بازپرس جنایی تهران قرار گرفت.
این پسر نوجوان زمانی که به همراه دوستانش از روی کنجکاوی به خانه باغ معروف به خانه اجنه رفتند جان باخت.
در ادامه رسیدگی قضایی به پرونده، دوستان مقتول برای روشن شدن زوایای پنهان مرگ مقتول دستگیر شدند.
آنها که اهل محله یافت آباد تهران بودند در بازجویی ها مدعی شدند که کنجکاوی آنها برای دیدن اجنه آنها را به خانه باغ کشانده است.
اما وقتی در تاریکی شب وارد یکی از اتاق های تاریک خانه شدند، ترسیدند و احتمالاً توهم ناشی از ترس باعث شد فکر کنند صدای خنده شیاطین را می شنوند.
همین کافی بود تا آن جوانان از ترس فرار کنند و در حین فرار ناگهان یکی از آنها به طرز مرموزی از دیوار خانه باغ به پایین سقوط کرد و از ارتفاع چهار متری به کف حیاط افتاد و جان باخت.
اکنون تحقیقات قضایی برای روشن شدن دلیل اصلی مرگ این نوجوان ادامه دارد و باید مشخص شود که آیا فردی مقصر مرگ اوست یا اینکه این اتفاق تنها به دلیل ترس از تعقیب و گریز توسط روح رخ داده است؟
خانه جن ها پر از هیجان و ترس است
دیوارهای خانه سیاه و پوشیده از دوده است. کف حیاط و حتی کف اتاق ها پر از شیشه های شکسته است… گچ و رنگ سقف و دیوارها هم ریخته است. باغ های وسیع خانه پر از خار و علف های هرز است و تمام درهای خانه به جز در ورودی باز است.
وقتی وارد هر اتاقی می شوید به راحتی می توانید حدس بزنید که اینجا پاتوق معتادان است. ابزار آنها هنوز در هر اتاق باقی مانده است. اهالی محله می گویند که جوانان در بازی حقیقت با هم شرط می بندند که نصف شب جرأت می کنند وارد این خانه شوند.
وقتی در تاریکی شب با تصور حضور شیاطین و ارواح وارد ویلایی در وسط باغ میشوند، هر صدا و سایهای میتواند آنها را به یاد حضور یک جن بیاندازد.
شایعات هر روز قویتر میشوند و شاید خیلیها باور کرده باشند که روحی در این خانه وجود دارد. این را می توان از دیوار نوشته های به جا مانده از حضور افراد مختلف احساس کرد.
ساختار این ساختمان مستحکم نیست و وقتی از پله ها رد می شوید صدای جیرجیر بلند می شود. ترس و توهم در این خانه متروک، بند دل هرکسی را که در تاریکی شب قدم به اینجا بگذارد، خواهد پاره.
همسایه های جن های دربند چه می گویند؟!
وارد پارک پشت خانه می شویم و از نگهبان پارک می خواهیم. مرد جوانی از گلخانه بیرون می آید و می گوید: من نگهبان شیفت روز پارک هستم، شنیدیم چند شب پیش مرد جوانی در باغچه مجاور این باغ خودکشی کرده است، در آن زمان نگهبان شیفت شب پارک در این مکان بود، اما ما چیزی بیشتر از این حادثه نمی دانیم.
به سراغ مرد جوانی می رویم که در رستورانی آن طرف خیابان کار می کند.
او می گوید: صبح روز 10 مهر بود که دیدیم خیابان شلوغ است، آتش نشانی و پلیس آمده بودند و چند جوان اینجا ایستاده بودند چون یکی از دوستانشان در این خانه جان خود را از دست داده بود.
سپس زنگ درب همسایه را به دیوار خانه اجنه می زنیم. قبل از بیرون آمدن صاحبخانه، صدای پارس کردن بی امان دو سگ به گوش می رسد. خانه همسایه هم خانه باغ ویلایی است. چند دقیقه طول می کشد تا صاحبخانه به درب منزل بیاید.
اما درباره خانه می گوید: این خانه به محل زندگی جن و جن معروف است، جوانان محله های دور و نزدیک به همین بهانه به این خانه می آیند، دیگر هیچ آسایشی از معتادان نداریم، این مکانی برای قرار گرفتن.» می خواهیم سوگندنامه ها را جمع آوری کنیم و به کلانتری محلی ببریم. خسته شدیم شب و نیمه شب در این خانه رفت و آمد می کنیم».
مرد همسایه با بیان اینکه صاحب خانه چند سالی است که در خارج از کشور زندگی می کند می گوید: همسر صاحب خانه یک زن ایتالیایی است و به همین دلیل در ایران زندگی نمی کند و در پارک چندتایی آتش سوزی شد. سال ها پیش و آتش به خانه آنها سرایت کرد، به همین دلیل در و دیوار آن را دوده پوشانده اند.
همسایگان این خانه متروک بیش از آنکه به وجود جن در این خانه اعتقاد داشته باشند از آمد و شد افراد مختلف به این خانه گلایه دارند. اکثر آنها وجود جن را خرافه نمی دانند. اگر وجود جن در این خانه واقعی بود، همسایه هایی که در نزدیکی این خانه هستند بیش از دیگران آن را احساس می کردند.
بیشتر اعتقاد بر این است که شایعه وجود شیاطینی وجود دارد که افراد ساده لوح را از دور و نزدیک به این خانه کشانده است. از آن به عنوان مکانی برای مصرف مواد مخدر استفاده می کنند.
منبع: رکنا
گفتگو در مورد این post