از بارد و جمنای و گروک گرفته تا ChatGPT، عصر حاضر عصر هوش مصنوعی است. اما آیا می دانستید که تاریخچه هوش مصنوعی به سال 1960 برمی گردد؟
گزارش کردن تنها، در این مقاله به این سوال پاسخ می دهیم که چرا صحبت کردن با کامپیوتر 60 سال طول کشید؟
تلاش برای صحبت با رایانه ها تقریباً به قدمت ساخت آنها است. برای چندین دهه، بسیاری از افراد در فنآوری معتقد بودند که این نکته کلیدی است: اگر میتوانستیم راهی برای صحبت با رایانهها به همان روشی که با افراد دیگر صحبت میکنیم پیدا کنیم، و اگر رایانهها بتوانند به همان شیوه پاسخ دهند، درک و کار آسانتر خواهد بود. با. و استفاده از آن برای همه در دسترس تر و لذت بخش تر می شود.
ChatGPT و انقلاب فعلی در چت بات ها در واقع آخرین تکرار روندی است که به دهه 1960 باز می گردد. در آن زمان، جوزف وایزنبام، استاد MIT، یک چت بات به نام ایجاد کرد الیزا وایزنباوم در سال 1966 در یک مجله علمی نوشت که الیزا نوع خاصی از مکالمه زبان طبیعی را بین انسان و رایانه امکان پذیر می کند. او این ربات را به عنوان یک درمانگر راه اندازی کرد. ابزاری که مردم بتوانند مشکلات و افکار خود را بیان کنند.
فناوری پشت Eliza بسیار ابتدایی بود: کاربران در یک فیلد متنی تایپ میکردند و ربات پاسخی را از میان مجموعهای از پاسخهای از پیش تعریفشده بر اساس کلیدواژههای سؤال انتخاب میکرد. اگر نمی دانست چه بگوید، به سادگی حرف شما را تکرار می کرد. به عنوان مثال، هنگامی که کاربر می گوید “پدر من یک مشکل است”، پاسخ می دهد “پدر شما یک مشکل است”. در مقاله دیگری یک سال بعد، وایزنبام نوشت که متقاعد کردن مردم که هیچ شخص دیگری در طرف دیگر گفتگو وجود ندارد، دشوار است.
چیزی که الیزا نشان داد و توسعه دهندگان و مهندسان دیگر در 6 دهه گذشته روی آن کار کرده اند، این است که وقتی دستگاه های خود را به عنوان اجسام زنده و انسان مانند در نظر می گیریم و با آنها رفتار می کنیم، همه چیز تغییر می کند. ما عاشق این نوع رفتار با دستگاه هایمان هستیم.
گرایش به جان بخشیدن به اشیا و نسبت دادن خصوصیات انسانی به آنها، حتی زمانی که فاقد آن ویژگی ها هستند، بخشی از طبیعت انسان است. وقتی این کار را انجام می دهیم، با آن اشیا مهربان تر و صبورتر هستیم و بیشتر با آنها همکاری می کنیم و از استفاده از آنها بیشتر لذت می بریم.
نمونه هایی از آنچه این می تواند به نظر برسد در سراسر فرهنگ عامه یافت می شود. Computer Star Trek یک الهام کلاسیک برای مردم سیلیکون ولی است. به اندازه هوش مصنوعی فراگیر اسکارلت جوهانسون در او. سالن 9000 در فیلم “2001؛ “A Space Odyssey” هم داستانی الهام بخش و هم هشداردهنده است؛ همانطور که WOPR در WarGames است. اینها رایانه هایی هستند که فکر می کنند، صحبت می کنند و می فهمند.
با این حال، کار با این همه رایانه انسان نما چیست؟ ساختن آنها بسیار سخت است. رباتی مانند الیزا می تواند دیالوگ تا حدودی قانع کننده ایجاد کند. اما این فقط شما را تا اینجا می رساند. بیشتر اوقات، هدف از استفاده از رایانه انجام کارها است و این چت بات ها هرگز در انجام کارها بسیار موفق نبوده اند.
روی این موضوع نیز کار شده است: گروهی در زیراکس پارک در دهه 1970 یک ربات چت ساختند که میتوانید از آن برای رزرو بلیط هواپیما استفاده کنید. با این حال، این ربات چت درهم، کند و گران بود. از آن زمان تاکنون، تلاش های بی شماری برای انجام همین کار صورت گرفته است.
در طول سال ها، نسخه های زیادی از این ابزارها وجود داشته است. دیگر چت ربات های اولیه مانند دکتر سبایتسو و پری و آلیس همچنین در اوایل دهه 2000، باهوشتر وجود داشت؛ ربات پیام رسان بی ادب (AIM) که بسیاری از نوجوانان و جوانان را با ایده صحبت کردن با رایانه آشنا کرد.
پس از آن، دوران دستیاران صوتی فرا رسید. دورانی که همه فکر میکردند سیری، الکسا، کورتانا، بیکسبی و گجتهای بیشماری دیگر نحوه استفاده از دستگاهها و انجام کارها را تغییر میدهند. با هر نسل، کمی به رایانه ای نزدیک می شدیم که می توانست صحبت کند و عمل کند. با این حال، هیچ یک از آنها هرگز به آنجا نرسیدند.
ما اکنون در آغاز عصر جدیدی از چت بات ها هستیم. دورانی که بسیاری در صنعت فکر می کنند ممکن است در واقع کارها را درست پیش ببرد. ابزارهایی مانند ChatGPT و جوزا و مدلهای زبانی زیربنایی که به آنها قدرت میدهند، بیش از توانایی درک شما و انجام کارها برای شما هستند.
مایکروسافت قاطعانه این را می گوید کمک خلبان در طول روز کاری با هوش مصنوعی خود همراه باشید. گوگل همچنین Jumnai را در همین موقعیت قرار می دهد. این ابزارها نه تنها کامل هستند. آنها حتی نزدیک به کامل نیستند. با این حال، آنها نزدیک ترین چیزی هستند که تا به حال به یک کامپیوتر سخنگو دیده ایم. شما مثل دوستتان با آن صحبت می کنید و او با شما صحبت می کند.
ظهور این ربات های قدرتمند سوالات زیادی را به وجود می آورد. آیا فکر اینکه یک کامپیوتر می تواند به یک دوست یا دستیار در زندگی شما تبدیل شود، تشویق کننده یا ترسناک است؟ آیا ایده داشتن یک همراه هوش مصنوعی مانند رباتهای چت متا و کپی یا Character.AI مشکل اساسی دارد؟ این روباتها چقدر بهتر هستند تا بتوانیم واقعاً به آنها اعتماد کنیم؟ آیا آنها هرگز به سطح مورد انتظار ما خواهند رسید؟
مهمتر از همه، ما در نهایت می توانیم به سوالی که از دهه 1960 می پرسیدیم پاسخ دهیم: آیا این روشی است که کامپیوترها باید کار کنند؟ بسیاری از مردم سال هاست که چنین فکر می کنند. بسیاری دیگر استدلال کردهاند که اشتباه میکنند، و آموزش رایانهها برای رفتار مانند انسان باعث میشود کارایی کمتری داشته باشند و آزاردهندهتر شوند.
در مجموع، ما هرگز نتوانسته ایم آن را بفهمیم. زیرا رباتها هرگز آنقدر قدرتمند نبودند که واقعاً با سایر روشهای تعامل ما با دستگاهها و اطلاعاتمان و یکدیگر رقابت کنند. اکنون آنها نزدیک هستند، یا حداقل بسیار نزدیکتر هستند. بنابراین، ما واقعاً میتوانیم بفهمیم که آیا جوزف وایزنبام در تمام این سالها پیش که گفته بود “مکالمه آینده محاسبات است” درست میگفت یا خیر. تقریباً از زمانی که رایانه ها وجود داشته اند، چت بات ها آینده رایانه ها بوده اند و اکنون زمان آن فرا رسیده است.
ارسال شده توسط Eliza به ChatGPT. چرا صحبت کردن با کامپیوتر 60 سال طول کشید؟ اولین بار در Tech Knock – اخبار دنیای فناوری. ظاهر شد.
گفتگو در مورد این post