به نظر می رسد پیش بینی آنها کم و بیش درست بوده است. برای امسال گزارش مطالعاتی آنها هنوز در دسترس نیست، اما فکر نمی کنم بتوان همان پیش بینی را در مورد ارز تکرار کرد.
در سال 1403 با توجه به وضعیت کنونی روابط خارجی ایران و موقعیت تحریم، به نظر می رسد متغیر «سیاست» تأثیر عمده ای بر قیمت ارز در سال جاری داشته باشد.
تغییر دادن قیمت ارز به شدت به محدودیت ها و تحریم های ارزی کشور بستگی دارد.
اتفاقات سیاسی چند ماه اخیر حکایت از آن دارد که در سال 1403 می توان جهش نرخ ارز را از این کانال در نظر گرفت. البته به نظر من با توجه به رشد نقدینگی کمتر انتظار جهش نرخ ارز در سال 1403 وجود دارد. محتمل ترین سناریو برای نرخ ارز در پایان سال 1403 افزایش نرخ ارز در سطحی مشابه یا کمی بالاتر از نرخ تورم عمومی است.
ثانیاً- در ایران هر زمان که دولت ها ارز حاصل از رانت منابع زیرزمینی را داشته اند، با وجود تورم در داخل کشور (نقدینگی بیشتر از تولید کالا و خدمات)، با سیاست های پوپولیستی از افزایش نرخ ارز جلوگیری کرده اند. . در طول 5 سال گذشته چنین امکانی در اختیار دولت ها نبوده است.
دولت ها از جمله دولت فعلی می دانند که یکی از مهم ترین متغیرهای صلح، کنترل نرخ تورم و مهمتر از آن کنترل نرخ ارز است. کمبود ارز دولت به این معنا نیست که در ماه های آینده از تمام توان و توان کشور برای کنترل نرخ ارز استفاده نکند. یعنی اگر در کیف پولش ارز داشته باشد از قیمت ارز دفاع می کند.
سوم- در بحرانهای ارزی سالهای 1357-1357 و 91-1990، خروج ارز یا خروج سرمایه پاسخگوی نگرانیهای مردم به طور عام و صاحبان سرمایه به طور خاص بود. اگر شرایط تکرار شود، در سال 1403 شاهد رفتار متفاوتی نخواهیم بود.
4- وقتی بخش مهمی از نقدینگی نظام اقتصادی کشور ورشکسته به نظر برسد، اعتماد مردم به طور عام و صاحبان سرمایه به طور خاص به صادرکننده پول کاهش می یابد. اعتماد، که مهمترین منبع ارزش برای اعتبار پول است. اگر به خواست خدا زمانی برسد که عده ای صادرکننده پول را باطل بدانند، در آن زمان هر مقدار کاغذ (پول) برای دریافت یک واحد ارز معتبر نخواهد بود. بنابراین راه حل حل بحران ارزی در ایران جدای از کسری بودجه، حل بحران بانکی است.
پنجم- از زمان ریاست مرحوم آقای نوربخش بر بانک مرکزی تا رئیس فعلی بانک مرکزی (به جز یکی دو مورد استثناء) همه رؤسا می دانستند و می دانند که نظام ارزی چند نرخی کار نمی کند. اما مخالفتی با دیگر اعضای کابینه و مدیران ارشد نداشتند.
آنها میدانستند که وقتی روند سفتهبازی شروع میشود، نهادهای نظارتی یعنی بانک مرکزی و سازمان بورس و اوراق بهادار باید به دنبال کنترل آن باشند، نه تسریع در این روند سفتهبازی. اما آنها به مخالفان همکاران خود در کابینه تبدیل نشدند. اکثر روسای بانک مرکزی آثار مخرب نظام چند نرخی را می دانستند اما نتوانستند همکاران خود در کابینه را قانع کنند که باید به سمت نظام تک نرخی حرکت کنند.
ششم- راه حل عدم تعادل ترازنامه بانک ها، تک نرخی شدن بازار ارز، نظارت کامل بر فرآیند خلق پول در نظام بانکی متناسب با تولید کالا و خدمات در کشور و ایستادگی در مقابل. دولت هایی که کسری بودجه عمده دارند کارهای بزرگی است که رئیس کل بانک مرکزی به تنهایی نمی تواند آنها را انجام دهد.
برای حل مشکل بانک و ارز، اراده دولت و نظام، بهبود روابط بینالملل ایران و حل تعارضات فرهنگی در کشور ضروری است. اقتصاددانان با توجه به پیشینه، عنوان کلی همه این اقدامات را «اصلاحات اقتصادی» گذاشته اند.
گفتگو در مورد این post