در یک مطالعه بین المللی، گروهی از محققان سعی کرده اند سطح هوشیاری پنهان بیمارانی را که به هر دلیلی به کما رفته اند اما دچار مرگ مغزی نشده اند، بررسی کنند.
نتیجه این تحقیقات علمی نشان می دهد که حدود یک چهارم این بیماران وقتی با محرک های رایج محیطی مانند صداهای صحبت کردن مواجه می شوند، فعالیت اکسیژن رسانی مغز آنها در نواحی مربوط به درک این ورودی ها افزایش می یابد. به این معنا که شاید آنها نسبتاً از محیط اطراف خود آگاه هستند بدون اینکه بتوانند به محرک پاسخ دهند.
این اولین نمونه از یک تحقیق جامع در این زمینه است که طی آن ۳۵۳ بیمار که به دلیل ضربه جسمی، حمله قلبی یا سکته در کما بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
مغز چگونه رفتار می کند؟
مغز و عملکرد آن یکی از جذاب ترین موضوعاتی است که ما هنوز در مورد آن اطلاعات کمی داریم. واقعیت دنیای ما تنها زمانی معنا پیدا می کند که از فیلتر و پالایش مغز و تفسیر آن بگذرد و آنچه را به عنوان آگاهی می شناسیم به ما بیاورد.
وقتی مغز با آسیب و ضربه مواجه می شود یا به دلیل برخی رویدادهای دیگر هوشیاری خود را از دست می دهد، مغز ما همچنان فعال است. با این حال، شبکه ای از ارتباطات عصبی و ارتباطات سلول های عصبی را فعال می کند که با زمانی که فرد در حالت هوشیاری قرار دارد متفاوت است.
همه ما هر روز و شب به نوعی این وضعیت را تجربه می کنیم. زمانی که ما به خواب می رویم و هوشیاری خود را از دست می دهیم، مغز ما در واقع شبکه متفاوتی از ارتباطات عصبی را در مقایسه با زمانی که بیدار و هوشیار هستیم فعال می کند.
در این شرایط، ساختار حسی ما همچنان داده های ورودی را طبق معمول دریافت می کند. ارتعاش امواج صوتی در هوا باعث ارتعاش پرده گوش ما می شود، رایحه های مختلف اعصاب بویایی را فعال می کنند و اندام های حسی ما محیط اطراف را حس می کنند. با این حال، این مغز ماست که تصمیم میگیرد به کدام یک از این ورودیها توجه و تفسیر کند و کدام را نادیده بگیرد.
کما و بیهوشی ناشی از ضربه مغزی
یکی از آشناترین و در عین حال مرموزترین کارکردهای مغز زمانی است که با خطر جدی مواجه می شود. این خطر ممکن است ناشی از شوک شدید یا انواع خاصی از شوک های عصبی باشد. همچنین ممکن است به دلیل عارضه ای مانند رشد غده در داخل مغز اتفاق بیفتد، و این زمانی است که مغز تفسیر اطلاعات ورودی را که هر روز انجام می دهد متوقف می کند و وارد حالت غیرهوشیار می شود.
این رویداد و این شرط طبقه بندی ها و سطوح متفاوتی دارند; از یک بیهوشی ساده در حین عمل جراحی که شبیه به خواب عمیق است تا عدم پاسخ به محرک های محیطی یا در نهایت چیزی که به آن کما می گویند.
بررسی وضعیت یک فرد در حالت بیهوشی یا کما در سطح بالا که عمدتاً ناشی از ضربه مغزی است، موضوع فوق العاده جالبی برای دانشمندان بوده است. سالها نمونههای موردی و مطالعاتی بر اساس موارد خاص وجود داشت که نشان میداد برخی از افراد در این شرایط هنوز توانایی درک محیط اطراف خود را دارند، اما توانایی پاسخگویی به آن را ندارند.
متخصصان بیهوشی تقریباً آگاه
اکنون گروهی از محققین سعی کرده اند در یک مطالعه بین المللی به بررسی دقیق این موضوع بپردازند. این اولین نمونه از یک تحقیق جامع در این زمینه است که در آن ۳۵۳ بیمار که به دلیل ضربه جسمی، حمله قلبی یا سکته در کما بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
محققان برای بررسی وضعیت هوشیاری خود به ثبت و تجزیه و تحلیل امواج مغزی خود تکیه کردند. در حالی که هیچ یک از این افراد واکنش فیزیکی (حرکت دست، چشم یا صورت خود) به محرک های محیطی رایج (مانند صداهای صحبت کردن) نشان ندادند، مشخص شد که حدود یک چهارم آنها در مواجهه با این محرک ها این کار را انجام می دهند. ، فعالیت اکسیژن رسانی در مغز آنها در مناطق مربوط به درک این ورودی ها افزایش می یابد.
این ممکن است به این معنی باشد که آنها از شرایط اطراف به ویژه صداها و مکالمات محیط آگاه هستند، بدون اینکه بتوانند به محرک پاسخ دهند.
چرا این مهم است؟
نتایج این تحقیق، جدای از درک بهتر دانشمندان از عملکرد مغز در هنگام آسیب، به ویژه نقشی که در حالت ناخودآگاه ایفا میکند و به درمان یا محافظت از فرد آسیبدیده پاسخ نمیدهد، نیز حائز اهمیت است. دو جنبه دیگر
ابتدا نتایج این تحقیق تاکید دیگری بر رعایت اصول اخلاقی و حرفه ای به ویژه از سوی پرستاران و همراهان بیمار آسیب دیده اطراف وی می باشد. اگرچه ممکن است بیمار ناخودآگاه و از محیط اطراف خود بی خبر به نظر برسد، اما نتیجه این تحقیق می گوید که به احتمال ۲۵ درصد می تواند صحبت های اطرافیانش را بشنود و بفهمد.
رفتار و واکنش مراقبان و همچنین سخنان اطرافیان می تواند بر روند بهبودی بیمار تأثیر منفی یا مثبت بگذارد، به ویژه اینکه به دلیل ناتوانی در پاسخگویی با فشار مضاعفی مواجه خواهد شد.
اما این کشف از جنبه درمانی نیز ممکن است راه های جدیدی را برای برخی از بیماران مبتلا به این آسیب ها باز کند.
در مواردی که مشخص و ثابت شود که فرد توانایی درک محیط را دارد، اما توانایی پاسخگویی را از دست داده است، ممکن است پزشکان بتوانند با استفاده از سیستمهای ارتباطی مغز و ماشین، مانند تراشههای قابل نصب، با مغز ارتباط برقرار کنند. روی مغز این شخص را ممکن کنید.
این نه تنها به پزشکان کمک می کند تا وضعیت بیمار را بهتر درک کنند، بلکه به او کمک می کند تا با محیط اطرافش تعامل داشته باشد.
مرگ مغزی بیهوشی نیست
نکته مهمی که در این خبر باید بر آن تاکید شود این است که آنچه از آن به عنوان سطوح مختلف بیهوشی یاد می شود با آنچه مرگ مغزی نامیده می شود متفاوت است. در فرآیند مرگ مغزی، فرد مبتلا هیچ نشانه ای از فعالیت مغزی ندارد و تنها اندام های حیاتی او عمدتاً با کمک دستگاه های خارجی مانند دستگاه تنفس به کار خود ادامه می دهند.
سوء تفاهم بین دو مفهوم مرگ مغزی و بیهوشی و کما چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان باعث شده است تا بستگان برخی از بیماران مرگ مغزی که اهداکننده عضو هستند به دلیل امید به اینکه فرد مبتلا به این بیماری اجازه انجام این عمل را ندهند. به هوشیاری باز خواهد گشت و ناخواسته از نجات جان دیگران جلوگیری می کند.
بر اساس آنچه امروز می دانیم، هیچ بهبودی از مرگ مغزی وجود ندارد و گزارش های اندکی از این مورد مربوط به اشتباه گرفتن مفهوم کما یا بیهوشی با مرگ مغزی بوده است.
گفتگو در مورد این post