ایران تحلیل – حمید مهرعلی: اختتامیه شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در سومین عصر اسفند در تالار وحدت برگزار شد و برگزیدگان جوایز خود را دریافت کردند و با این مراسم کارنامه جشنواره های فجر در رشته های سینما، تئاتر، موسیقی، شعر، ادبیات و هنرهای تجسمی در سال ۱۴۰۲ بسته شد و برگزارکنندگان و هنرمندان. […]
ایران تحلیل – حمید مهرعلی: اختتامیه شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در سومین عصر اسفند در تالار وحدت برگزار شد و برگزیدگان جوایز خود را دریافت کردند و با این مراسم پرونده جشنواره های فجر در حوزه های سینما، تئاتر، موسیقی، شعر، ادبیات و هنرهای تجسمی در سال ۱۴۰۲ بسته شد و به برگزارکنندگان و هنرمندان اجازه داده شد تا شرکت در فعالیت های فرهنگی و هنری آنها در سال جدید آماده می شوند. در ابتدای کار باید به برگزارکنندگان این جشنواره در ادارات مختلف خسته نباشید بگوییم و از حضور مستمر وزیر آموزش و پرورش و همکارانش در این جشنواره ها تشکر کنیم. بخشهای این جشنواره از وزارت ارشاد به عنوان نماینده ملت قدردانی کردند. همانطور که می دانید جشنواره فجر مهم ترین و بزرگترین جشنواره فرهنگی و هنری ایرانی است که هر ساله به مناسبت دهه فجر برگزار می شود و هر کشوری که دارای فرهنگ و تمدن قوی و ماندگار است باید برای بقای خود و پویایی هنر در آن کشور حداقل یک جشنواره باید برگزار شود تا هنرمندان بدانند زحماتی که در عرصه فرهنگ و هنر انجام می دهند دیده و قدردانی می شود. با این تعبیر می توان گفت جشنواره فجر هر ساله این مهم را اجرا و به سرانجام می رساند. اتفاقی می افتد و هنرمندان متوجه می شوند که مردم و مسئولان به فکر آنها هستند، جدای از این موضوع، مردم جامعه هم باید جشنواره ای مثل فجر برگزار کنند تا بتوانند با کارهای هنری جدید هنرمندان آشنا شوند. و شاید آنها بتوانند با آنها ملاقات و گفتگو کنند. علاوه بر این، این جشنواره فرصت مناسبی را برای هنرمندان و مسئولان فراهم می کند تا نقطه نظرات خود را با هم تبادل کنند و در صورت وجود مشکلات، در این جلسات بیان می شود و تلاش می شود تا این موانع و مشکلات از جمله رشد، رفع شود. و توسعه فعالیت های هنری و فرهنگی، وسعت بخشیدن دیدگاه افراد جامعه به مقوله فرهنگ و هنر و از این طریق فرهنگ سازی و آموزش در سطح کلان ایران، پس از این همه، در صورت برگزاری جشنواره فجر. در بخشهای مختلف به درستی برگزار میشود، کمبودهایی که در دورافتادگی شهرها و روستاها وجود دارد نیز خود را نشان میدهد و مسئولان در تلاش برای رفع این کمبودها هستند، میافزاید: جشنواره به هنرمندانی که چندان شناخته شده نیستند نیز فرصت ارائه آثار هنری خود را میدهد. در راستای فرهنگ و هنر بیشتر به فعالیت خود ادامه دهند، مثلاً تصور کنید در یک روستای دورافتاده، هنرمندی استعداد فیلمسازی دارد و با پول اندکی که دارد، فیلمی ساخته است، اگر چنین جشنواره ای برگزار شود. آن فیلمساز جوانی که سرشار از ایده های بدیع و منحصر به فرد است، نمی تواند ایده های خود را دنبال کند و فیلمساز خوب و با تجربه ای شود، آخرین نکته این است که با خود می گوید: «بهتر است بروم تهران و یک فیلم تهیه کنم. هنرمند دستم را بگیرد و شرایط کار را برایم فراهم کند» اما در اکثر مواقع یک جوان شهرستانی دست به چنین کاری نمی زند، یا در شهر یا روستای خود بدون هیچ منبعی به فعالیت هنری خود ادامه می دهد. یا بعد از مدتی متوجه می شود که انجام کار هنری نمی تواند آب و نان او شود و بهتر است به دنبال زندگی خود برود و عمر خود را در مسیر فرهنگ و هنر تلف نکند، این همان است. اتفاقی که برای صنعتگران و هنرمندان موسیقی محلی شهرها و روستاهای سرزمینمان افتاده است، اگر دقت کنید
درمی یابید که هرازگاهی یک هنرمند پیشکسوت عرصه موسیقی در شرایط سخت زندگی جان به جان آفرین تسلیم می کند و این مرگ در حالی اتفاق می افتد که هنرمند مذکور هنر گرانبهای خود را به گور می برد زیرا عملاً جوانی به میدان نیامده است. در شاگردی در محضر آن استاد هنر موسیقی بیاموزد و راه او را ادامه دهد. اکثر آنها می گویند: «خب این استاد بیش از ۶۰ سال از عمر خود را صرف آموختن و کار در عرصه موسیقی کرده است، اما وضعیت زندگی همین است و وضعیت مرگ هم همین است، در فقر و تنگدستی زندگی کرده است. و در فقر و تنگدستی مرد». رفتی من جوان چرا باید راه او را دنبال کنم و کارش را دنبال کنم، اگر شغلی در هنر بود که باید به این هنرمند داده می شد، اما می بینیم که نشد، پس بهتر است به دنبال کار دیگری باشم. میتوانم با درآمدی که از آن به دست میآورم زندگیام را بچرخانم و محتاج خلق خدا نباشم».
اما جدای از همه مواردی که ذکر کردیم باید بگوییم که متأسفانه اتفاقات زیادی دوباره در سرزمین رخ می دهد که دلیل آن عدم هماهنگی و به عبارتی رفتار قبیله ای هر گروه و گروه در رشته های مختلف هنری رفتار غیرفرهنگی هم اتفاق می افتد و بارها شاهد آن بوده ایم، مثلاً گروهی از یک سازمان یا وزارتخانه می آیند و مجسمه شیر (که در اطراف این میدان قرار دارند) را در فلان نقطه میدان حر جمع می کنند، وقتی شیرها هستند. جمع آوری شد، گروهی دیگر در سازمان یا وزارتخانه دیگری از ماجرا باخبر می شوند و به این اقدام گروه اول اعتراض می کنند و می گویند: «چرا بدون هماهنگی ما مجسمه ها را برداشتید، وظیفه شما نیست که شیرها را بگیرید و باید شیرها را بگیرید. آنها را برگردان.” اما گروه اول مدعی هستند که مجسمه های شیر بر اثر جابجایی آسیب دیده و امکان نصب مجدد آنها وجود ندارد، زیرا گروه اول بر وجود شیرها در اطراف میدان حر اصرار دارند، آنها را بازسازی کرده و در میدان نصب می کنند، خوب اگر این عدم هماهنگی نیست پس اسمش چیست؟ این اقدام جدا از همه مسائلی که در درون خود دارد، هزینه ای را بر ملت تحمیل کرده است، هزینه ای که نمی شود خرج کرد و در عوض مشکل دیگری را حل کرد. البته این موضوع در مورد جشنواره های فرهنگی و هنری هم صدق می کند، سینمای یکسانی را در نظر بگیرید، هر ساله چندین جشنواره مختلف در این کشور برگزار می شود، جشنواره هایی که به برندگان خود جوایزی می دهند، برندگانی که در جشنواره های دیگر همان جایزه را دریافت می کنند. گرفته اند، پس آیا این همان تکرار نیست؟ هزینه برگزاری این جشنواره ها از کجا تامین می شود؟ چه لزومی دارد که این همه جشنواره برگزار شود؟ یکی دو جشنواره کافی نیست؟ ما جشنواره های زیادی برگزار می کنیم و هزینه های زیادی برای این جشنواره ها خرج می کنیم، در حالی که سینمای ما زیرساخت درستی ندارد، تئاتر ما این همه مشکلات دارد، موسیقی ما مشکلات زیادی دارد، شعر و ادبیات ما این گونه است، هنرهای تجسمی ما این گونه است. این همه ما مشکلات را نمی بینیم و فقط جشنواره برگزار می کنیم، جشنواره به جشنواره، یکی بیاید و به ما بگوید که این جشنواره ها چه نتایجی دارد. جز اینکه فقط پول است که هدر می رود؟ در حالی که این فرهنگ و هنر است که ما جشنواره های زیادی را برای آن برگزار می کنیم
در قسمت های مختلفش نقاط کور زیادی داره! هنرمند و فرهنگش از مشکلات اقتصادی و اجتماعی زیادی رنج میبرد، اما ما خوشحالیم که جشنواره را در طول سال برگزار میکنیم، بنابراین به جای اینکه وانمود کنیم سینما، تئاتر داریم، این مشکلات را حل کنیم، زیرساختها را درست کنیم. داریم، موسیقی داریم، هنرهای تجسمی داریم و… وارد دل و متن این هنرها شویم و ببینیم چرا این همه مشکل دارند؟ هنر او مشکل ساز است.
هنرمند مشکل دارد، تصمیم گیرنده مسئول مشکل دارد
بله مسئول برگزاری آن مشکل دارد و… بعد تا پول بگیریم می دویم و جشنواره برگزار می کنیم، برای تئاتری که هنرمندش امنیت شغلی ندارد جشنواره می گذاریم، ندارد. حقوق کافی دریافت می کند، پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، شاگردش نمی تواند در رشته ای که می خواند کار کند، بخواند و کار کند، پس از سال ها فعالیت و حضور در صحنه، گوشه خانه نشسته و منتظر ملک الموت است. تئاتر سالن های کافی ندارد، نمایش در آنجا هزینه بر است، نمایش های او گاهی به خاطر کوچکترین مسائل ممنوع است و این مشکلات فقط برای تئاتر نیست، این مشکلات در سینما هم به شکل دیگری وجود دارد. در تلویزیون هم وجود دارد، در موسیقی هم پیدا می شود، در هنرهای تجسمی هم پیدا می شود و… اما مسئولان عزیز از همه این مشکلات و مسائل دست کشیده اند و تمرکز خود را بر برگزاری جشنواره ها گذاشته اند، جشنواره هایی که فقط ظاهر همه چیز را نشان می دهد. خوب است، اما از درون حوزه فرهنگ و هنر اطلاعی ندارند، یا اگر می دانند برایشان مهم نیست، احتمالاً مهم نیست که برای حل مشکلات آن تلاشی صورت نگیرد. نمیشه، اگه مهم بود که اوضاع اینقدر بد نبود، میشد؟
گفتگو در مورد این post