سرنوشت غزه پس از پایان جنگ و همچنین سرنوشت نتانیاهو نامشخص است. برخی بر این باورند که نتانیاهو پس از پایان جنگ با حفظ تجارت وطنی زودتر سقوط خواهد کرد و برخی معتقدند حماس به دلیل حملات شدید اسرائیل پس از این جنگ برای مدتی به چالش کشیده خواهد شد و احتمالاً به فعالیت های قبلی خود ادامه خواهد داد. ساختارهایی مانند سازمان آزادیبخش. ادامه دارد .
منصور براتی، کارشناس حوزه اسرائیل درباره سناریوهای موجود در خصوص آینده جنگ غزه به «آناخت» گفت: ما با چند سناریو مواجه هستیم. سناریوی اسرائیل در طول جنگ کمی تغییر کرد. آنچه آنها می خواستند تکرار سناریوی کرانه باختری در نوار غزه به شیوه ای دیگر بود. ما اکنون در کرانه باختری یک سیستم منطقه بندی داریم که به سه منطقه تقسیم شده است. مناطق شهری در منطقه A وجود دارد که شامل ۱۸٪ است. در این منطقه هم مدیریت سیاسی و هم اداره مدنی بر عهده سازمان های خودگردان و همچنین برقراری امنیت است. در منطقه B، نزدیک به ۲۲ درصد را شامل می شود و یک منطقه روستایی است که جمعیت زیادی در آن وجود ندارد. اداره سیاسی و مدنی این منطقه بر عهده سازمان های خودگردان و مسائل امنیتی آن بر عهده اسرائیل است. منطقه C، که ۶۰ درصد را شامل می شود، به طور کامل توسط اسرائیل اداره می شود. به نظر میرسد اسرائیل میخواهد این سناریو را در خاک غزه پیاده کند و بعد از جنگ، منطقهای در شمال نوار غزه ایجاد کند و مانند منطقه C باشد، هر چقدر این منطقه توسط اسرائیل برای پوشش آن گسترش یابد. تمام مرز با نوار غزه، برای آن کار می کنند.
وی افزود: احتمال ایجاد منطقه ای در مرکز نوار غزه در شهر دیرالبلاح وجود دارد که دارای دولت های متعدد و توسط فلسطینی ها اداره می شود، اما مسائل امنیتی در این زمینه وجود دارد. حوزه. دست اسرائیل در منطقه جنوبی خان یونس، در آینده باید با سازمان آزادیبخش فلسطین و سازمان های خودگردان بازی کنند. این سناریو می تواند برای اسرائیل بسیار مساعدتر باشد و مساحت فلسطینی ها کوچکتر شود. اگر منطقه حائل شمالی کوچکتر شود، برای آنها مساعد است.
براتی در ادامه درباره فرسایش جنگ غزه و تاثیر آن بر پیشرفت اسرائیل اظهار داشت: سناریوی دیگر این است که جنگ به صورت فرسایشی ادامه یابد و اسرائیل نتواند به اهداف خود برسد. آنچه در جنگ ۳۳ روزه رخ داد باید در نوار غزه نیز تکرار شود. تا حدودی با توجه به پیشرفت اسرائیل بعید است. جنگ در حال حاضر فرسایشی است. فرسایش جنگ آنطور که نیروهای فلسطینی فکر می کردند اسرائیل را متوقف نکرد، اگرچه سرعت آنها را کند کرد، اما ماشین جنگی اسرائیل را متوقف نکرد. اسرائیلیها نشان دادند که برخلاف انتظار برخی که فکر میکردند نمیتوانند یک جنگ طولانی را مدیریت کنند، میتوانند جنگ را بیش از سه ماه طول بکشند. آنها همچنان از ادامه جنگ تا یک ماه دیگر صحبت می کنند. بنابراین اسرائیلی ها با صبر و حوصله جنگ در جنوب را مدیریت می کنند. به نظر می رسید که فشار اقتصادی زیادی بر آنها وارد است، اما فشار اقتصادی مانع از ادامه جنگ نشد. نزدیک به ۶۰ میلیارد دلار برای جنگ غزه هزینه شده است که رقم قابل توجهی نیست. با توجه به اینکه کمک های خارجی زیادی توسط اسرائیل دریافت شد. به عنوان مثال در هفته های اول جنگ ۱۹ میلیارد دلار توسط آمریکا تامین شد.
براتی درباره سقوط دولت نتانیاهو پس از پایان جنگ گفت: این تحلیل دور از واقعیت نیست. در هفتم اکتبر دو اتفاق در اسرائیل افتاد که ساکنان اسرائیل احساس کردند و نهادهای امنیتی نیز احساس کردند. اول اینکه اسرائیل نمی توانست حمله نیروهای فلسطینی و دستگاه امنیتی موساد را پیش بینی کند و اطلاعات ارتش اسرائیل شکست خورد. وقتی حمله شروع شد، نتوانستند حمله را خنثی کنند و ارتش اسرائیل دو روز آمادگی کافی نداشت. به گفته هرتزل لوی، فرمانده کل ارتش اسرائیل، ۳۰۰۰ نیروی زمینی فلسطینی وارد اسرائیل شدند. این حادثه نشان می دهد که ارتش اسرائیل در روز شروع جنگ آمادگی دفاع از خود را نداشت. این موضوع باعث شده اسراییل ۷ اکتبر را شکست خورده بداند. نتانیاهو مسئول این شکست است. در نوامبر ۲۰۲۲، نتانیاهو با پیروزی قاطع در میهن تجارت به قدرت بازگشت و در ۱۵ سال گذشته همواره خود را آقای امنیت خطاب کرده است. بنابراین فضایی در داخل اسرائیل وجود دارد که نتانیاهو تمام شده است. اخیرا موسسه دموکراسی اسرائیل نظرسنجی انجام داده است که نتایج جالبی داشته است. از شرکت کنندگان پرسیده شد که چند بار پس از جنگ انتظار داشتند که معاملات اولیه انجام شود. در این نظرسنجی مردم به دو گروه میانی، چپ و راست تقسیم شدند و ۸۰ درصد میانه و چپ وطن تجارت اعلام کردند و ۷۰ درصد راست ها خواستار تجارت زودهنگام وطن شدند.
این کارشناس اسرائیلی درباره حمله به ۱۶ مهر وی خاطرنشان کرد: باید به کل نگاه کرد. قبل از جنگ ۷ اکتبر، فضای منطقه برای فلسطینیان بسیار مضر بود. این فکر در بین فلسطینی ها شکل گرفت که اگر اقدامی نشود، فلسطین به اندلس دوم تبدیل می شود. یعنی از اهمیت فلسطین کاسته می شود. زمانی بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۵ مفهومی بین اسرائیل و فلسطین تحت عنوان درگیری اعراب و اسرائیل داشتیم. پس از جنگ ۱۹۷۳ و پس از ۱۹۷۵، این اختلاف به درگیری بین فلسطین و اسرائیل تبدیل شد. نظر رهبران مقاومت این بود که اگر هیچ مانعی وجود نداشته باشد و مذاکرات اسرائیل و عربستان به سرعت پیش برود، همه چیز به ضرر فلسطینی ها تمام می شود. به نظر می رسد گروه های مقاومت به این نتیجه رسیده بودند که اکنون زمان اقدام است. حتی اگر این اقدام منجر به نابودی گروه های مقاومت شود. به عنوان مثال، آنها باید در یک دوره زیرزمینی مانند اخوان المسلمین فعالیت کنند.
براتی درباره بازگشت حماس به سازمان آزادیبخش فلسطین گفت: باید توجه داشت که این جنگ باعث تضعیف گروه هایی می شود که در دو طرف اسرائیل و فلسطین حاضر به همکاری و گفتگو با یکدیگر نبودند. به این معنا که احتمالاً شاهد خواهیم بود که در طرف فلسطینی، نیروهای مقاومت یک بار مجبور به همراهی نیروهای میانه رو، یعنی سازمان آزادیبخش فلسطین و فتح خواهند شد. حماس که قبلاً سازمان آزادیبخش را ترک کرده بود، ممکن است مجبور شود به سازمان اصلی خود بازگردد تا دوباره شرایط را برای فعالیت سیاسی پیدا کند. سازمان آزادیبخش مشکلی ندارد اما حماس جایگاه خود را در سطح بین المللی از دست داده است. در این صورت در طرف فلسطینی، سازمان آزادیبخش و گروه های فتح که معتدل محسوب می شوند، قدرت بیشتری پیدا می کنند.
وی تصریح کرد: در اسرائیل نیز همین اتفاق می افتد. اگر فرض کنیم که میهن تجارت زود برگزار شود، این میهن تجارت جناح میانی را در اسرائیل به قدرت خواهد رساند. جناح چپ در اسرائیل ضعیف است و بین راست و مرکز دعوا است. در حال حاضر لیکود باید از قدرت حذف شود و در این صورت جناح میانه به قدرت می رسد و گروه هایی که بتوانند با یکدیگر مذاکره کنند در فلسطین و اسرائیل به قدرت می رسند. دوره ای از مذاکرات جدی را پیش رو خواهیم داشت. اما اکنون نمی توان پیش بینی کرد که آیا به صلح نهایی منجر می شود یا خیر! مذاکره قطعی است!
گفتگو در مورد این post