موسوی تصریح کرد: تعیین هر رقمی کمتر از نرخ تورم واقعی به عنوان حداقل دستمزد مغایر با نص صریح قانون و ناقض حقوق کارگران عزیز و زحمتکش کشور است و مسئولان تصمیم گیر در این زمینه باید به این موضوع توجه کنند. وضوح قانونی
به نظر می رسد دولت ها واقعاً به وضعیت معیشتی کارکنان توجهی ندارند و همیشه اولویت دستیابی به اهداف ایدئولوژیک و بیشترین منابع بودجه ای و برون بودجه ای کشور به قیمت عدم تعادل مستمر است. بودجه های سالانه، ایجاد نقدینگی و تورم، تضعیف پول. دولت ملی مسئولیت عقب افتادن حقوق و دستمزدهای ناشی از تورم را بر عهده گرفته و در نتیجه اکثریت جامعه به فقر و فلاکت افتادند.
وقتی بودجه سال جاری با افزایش 45 درصدی بسته می شود، یعنی دولت از ابتدا تورم 45 درصدی را در نظر گرفته است، اما آگاهانه توجیه می کند که افزایش حقوق و دستمزد، هزینه تولید کالا و خدمات را افزایش می دهد و تورم را به دنبال دارد. با ایجاد مارپیچ دستمزد، قیمت ها متناسب با رشد تورم، دستمزد و حقوق را افزایش نداده است.
این بدان معناست که دولت چشم خود را بر رنجی می بندد که اکثریت جامعه زیر بار طاقت فرسای مخارج زندگی و مسکن و هزینه های ثانویه متحمل می شوند، به قیمت تامین رانت خواران دولتی و غیردولتی که دارای صف هستند. در بودجه او آگاهانه با حمایت منابع چاپ اسکناس به جبهه عدم تعادل بودجه می رود، اما با توجیه تورم زا بودن، در برابر تقاضای افزایش حقوق و دستمزد مقاومت می کند، زیرا در واقعیت، خود و نهادهای دولتی که به عنوان بزرگترین کارفرما به کار می پردازند. اکثریت نیروی کار، افزایش را توجیه می کنند تورم تمایلی به افزایش حقوق ندارد. در حالی که ریشه اصلی تورم در سیاست های اقتصادی تحت سلطه اهداف سیاسی است، اما دولت در هنگام وقوع تورم آدرس اشتباه می دهد.
در لایحه بودجه 1403 نرخ تورم بسیار خوش بینانه 30 درصد در نظر گرفته شده است در حالی که همه عوامل تورم همچنان فعال هستند. مرکز پژوهش های مجلس کسری بودجه سال 1403 را 1134 هزار میلیارد تومان برآورد کرده است که بسیار بیشتر از کسری بودجه سال جاری است که به گفته رئیس سازمان بودجه در هفت ماه امسال به 400 هزار میلیارد تومان رسیده است. «قطعا» تا پایان سال از 600 هزار میلیارد تومان. از تریلیون تومان خواهد گذشت. بنابراین با توجه به کمبود منابع ارزی و ریالی و ناتوانی بانک مرکزی در اجرای سیاست های ضد تورمی، باید منتظر انتشار اسکناس، رشد پایه پولی، افزایش حجم نقدینگی، افزایش حجم نقدینگی، افزایش حجم نقدینگی، انتشار اسکناس، افزایش حجم نقدینگی، افزایش نرخ ارز و غیره بود. و افزایش قیمت دلار که از عوامل اصلی وقوع و رشد تورم هستند. من قیمت ها را نفی نمی کنم، اصولاً هر گونه افزایش هزینه تولید منجر به افزایش قیمت می شود، اما اینکه چرا هزینه های تولید بالا می رود به میزان دخالت های دولت در اقتصاد و صرف منابع محدود برای دستیابی به اهداف سیاسی و عقیدتی مربوط می شود. اهداف و در نتیجه خارج شدن از ریل توسعه همه جانبه و پایدار و دوری از تامین آسایش، رفاه و امنیت به نفع جامعه است.
بدیهی است که محدودیت منابع برای پوشش هزینه های گزاف بروکراتیک و ماوراء بودجه به اختلافات هزاران میلیارد تومانی منجر می شود که تورم و کاهش قدرت خرید را بر جامعه تحمیل می کند که اولین قربانیان آن بسیاری از حقوق بگیران و سایر اقشار آسیب پذیر هستند. اقشار جامعه
بنابراین اگر سیاست های اقتصادی دولت از کنترل قدرت و تصمیمات سیاسی خارج شود و ردیف های هزینه نهادهای غیردولتی و حاکمیتی از بودجه حذف شود، قطعا با اعمال انضباط مالی در اجرای بودجه، تورم مهار خواهد شد. . یکی از دلایل کاهش رشد اقتصادی تداوم تورم است، بنابراین با مهار تورم و مدیریت دانش بنیان با استفاده صحیح از عوامل تولید، رشد اقتصادی، اشتغال و درآمد ملی افزایش می یابد و با افزایش تولید ، قیمت ها نیز متعادل خواهد شد. و رقابت بین دستمزد و تورم از بین خواهد رفت.
دولت ها باید بپذیرند که مهمترین وظیفه و تکلیف آنها تامین امنیت، آسایش و رفاه جامعه است. امنیت و رفاه جامعه به این معناست که افراد جامعه از آزادی ها و فرصت های مساوی برخوردار باشند و بتوانند در ازای مایحتاج زندگی حقوق و درآمد خود را دریافت کنند و به طور کلی نیازهای ضروری و ثانویه خود را به صورت عادی و بدون نیاز به رفع نیازهای ضروری و ثانویه خود، تامین کنند. نگران آینده زمانی که اکثریت جامعه زیر بار تورم نتوانند معیشت، مسکن و سایر نیازهای خود را به میزان معقول تامین کنند، جامعه تحت فشار و روانی قرار می گیرد و سلامت روان آسیب می بیند و امنیت شهروندان مختل می شود. اثرات مخرب اجتماعی و روانی دارد.
بر اساس بررسی های منابع مختلف کارگری و رسمی، خط فقر در یک خانواده 4 نفره بین 20 تا 30 میلیون تومان برآورد می شود، در حالی که حقوق اکثریت جامعه کمتر از خط فقر است. حداقل حقوق امسال 7 میلیون و 900 هزار تومان است که اگر 20 درصد هم به آن اضافه کنیم 10 میلیون تومان می شود که فاصله زیادی با خط فقر دارد. از این رو اکثریت جامعه قادر به تامین نیازهای معیشتی پزشکی، آموزشی و بهداشتی نیستند، فضای خانواده ها خالی از شادی، چهره ها غمگین و افسرده، تورم مداوم بر زندگی آنها سایه افکنده است. هیولا و نور امید برای دستیابی به آینده ای بهتر را در دل آنها خاموش می کند. است .
در سالهای اخیر، اقتصاددانان سطح شادکامی ملتها را بر اساس متغیرهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مؤثر بر نحوه زندگی افراد جامعه به صورت کمی محاسبه و تحت عنوان شاخص شادکامی منتشر کردهاند. بر اساس آمار بر اساس گزارش موسسه گالوپ، شاخص شادکامی کشورمان در سال 2022 در بین 137 کشور در رتبه 101 قرار گرفت. که نشان دهنده سطح پایین شادی و خوشحالی مردمی است که در هفتمین کشور ثروتمند جهان از نظر فراوانی منابع ثروت زیرزمینی و سطحی از جمله نفت و گاز و معادن بسیار متنوع زندگی می کنند.
شیوع فقر به حدی است که طبق گزارش های رسمی 61 میلیون نفر از جمعیت کشور برای خرید کالاهای اساسی مشمول طرح پرداخت الکترونیکی یارانه هستند که تنها بخشی از هزینه های تورمی آنها را پوشش می دهد. اما در شرایط تداوم تورم ایجاد شده توسط دولت، این یارانه ها ارزش خود را از دست می دهند که به نوعی سرکوب نیازهای جامعه تلقی می شود.
تداوم سیاست های داخلی و خارجی دولت ها که موجب فقر و بدبختی ملت بزرگ ایران شده است، بی شک بر حجم انباشته نارضایتی ها و مطالبات انباشته اقتصادی و اجتماعی آنان می افزاید و شکاف بی اعتمادی بین دولت را عمیق تر می کند. و ملت اما به نظر می رسد این بحران جدی از سوی سیاست گذاران جدی گرفته نمی شود، در حالی که هر ساله بخش عظیمی از جامعه که از سوی دولت دیده نمی شود، بیشتر در باتلاق فقر فرو می رود، بودجه بسیاری از نهادهای دولتی و غیردولتی. سخاوتمندانه افزایش یافته است. بنابراین نمی توان از کسانی که بحران را درک نمی کنند، انتظار خروج از بحران را داشت. بحران معیشتی کارمندان و کارگران یکی از آنهاست.
گفتگو در مورد این post