بیشترین تأثیر این تورم بر دو بخش اقلام خوراکی و اجاره مسکن بوده است که بر معیشت خانوارهای کارگری تأثیر حیاتی دارد. متأسفانه با وجود افزایش دستمزد در برخی سالها، کارگران همچنان نتوانستند به نصف نرخ تورم پنج سال گذشته از نظر جبران افزایش دستمزد برسند.
وی افزود: با توجه به اینکه افزایش حداقل دستمزد این امر بر معیشت حداقل 50 میلیون نفر در کشور (شامل کارگران، بازنشستگان و خانواده های آنها) تأثیر می گذارد. جدای از همه تبعات اجتماعی و اقتصادی دستمزد، کوچک شدن جدول به دلیل عدم تایید اصولی و قانونی دستمزد موضوعی است که دود در چشمان دارد. کل جامعه خواهد رفت.
گلپور با اشاره به اینکه «تابوی اشتباهی در ذهن بخشی از جامعه ایجاد شده که اگر دستمزد افزایش پیدا کند با تورم دوباره از جیب مردم خارج می شود»، گفت: اگر این نظریه و تبلیغات دروغ درست بود. ، ما می توانستیم این را ببینیم. اینکه در سالهایی که دستمزدها در شورای عالی کار منجمد شد، تورم کمتری در کشور ایجاد شد. اما دقیقاً روند معکوس را در جامعه شاهد بودیم و محدود کردن افزایش حداقل دستمزد به نرخ تورم تأثیری در مهار این نرخ در کشور نداشته است.
رئیس کانون عالی تشکل های کارگری تصریح کرد: عدم ترمیم دستمزدها در حدی که نرخ تورم را جبران کند، نیروی کار کشور را به تدریج از بخش مولد اقتصاد به بخش غیرمولد سوق داده و روند مهاجرت کارگران تحصیلکرده دانشگاهی را در پی داشته است. به نیروی کار ساده کشور و حتی کارگران ساختمانی نیز گسترش یافته است و این موضوع باید زنگ خطری را برای مسئولان به صدا درآورد. دلیل این امر این است که حداقل دستمزد در ایران یک پنجم تا یک چهارم کشورهایی مانند امارات، کویت، عمان، قطر و حتی ارمنستان است. عدم بازگرداندن حقوق باعث هدر رفتن هزینه های کلان آموزش کشور شد.
این فعال کارگری ادامه داد: وقتی همانطور که از منظر علمی و همچنین در دیدگاه های رهبر انقلاب مشاهده می کنیم که می گویند «تولید ستون فقرات جامعه است» و «نیروی کار ستون فقرات تولید است». باید تغییری در سیاست های دولتمردان ما در قبال بازار کار ایجاد شود. اداره روابط کار و کار ما باید جلوی این تحلیل غلط را بگیرد که رشد اشتغال از رواج مشاغلی مانند تاکسی های اینترنتی می تواند مشکل بیکاری و بازار کار کشور را حل کند. زیرا نیروهای کار ناپایدار ما در این مشاغل نه کار مولد می کنند و نه حق بیمه به صندوق های بیمه پرداخت می کنند و این روند مدیریت اشتغال برای اقتصاد کشور مخرب است.
گلپور تاکید کرد: وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم هزاران میلیارد تومان هزینه کرده اند تا قشر قابل توجهی از جامعه با تحصیلاتی که می بینند برای جامعه خبرجو باشند اما وقتی نیروی کار خود را با مدرک کارشناسی ارشد در سمتی که به مشاغلی مانند میانجیگری و رانندگی. . معلوم شد، ما عملاً همه آن هزینه های هنگفت آموزشی را هدر دادیم. اگر منابع، یارانه ها و بودجه های تخصیص یافته در این حوزه برای تربیت نیرویی باشد که بتواند چرخ اقتصاد مولد کشور را بچرخاند، اما موضوع پایین بودن حداقل دستمزد باعث می شود بخش بزرگی از نیروهای کارآمد کشور که برای آنها خرج می شود، در جایی که شایسته نیست مال آنهاست، خدمت نکنید.
دولت نتایج خوب افزایش 57 درصدی دستمزد در سال 1401 را تکذیب می کند
وی افزود: خود دولت از تصمیم وزیر کار سابق مبنی بر افزایش 57 درصدی دستمزدها در سال 1401 انتقاد می کند که در همان سال شاهد کاهش نسبی تورم، افزایش اشتغال و احیای قدرت خرید و کاهش نسبی بودیم. فاصله طبقاتی (ضریب جینی) در کشور». ما بودیم. جای تعجب است که دولت از تصمیم مربوط به ترمیم دستمزد (نسبتا قابل قبول) که نتایج مثبتی برای خود داشته است ناراضی است! در این میان تمامی تجربیات علمی، تاریخی، ملی و بین المللی ما موید این است که افزایش دستمزد یکی از عوامل حفظ چرخه اقتصادی است.
رئیس کانون عالی اتحادیه های کارگری ادامه داد: در همان سال 1401 که بهبودی نسبتاً مناسبی داشتیم، بسیاری از واحدهای تولیدی راکد احیا شدند و چرخ بسیاری از کارخانجات با مشکل تولید داخلی با افزایش قیمت به حرکت درآمد. خریدها.” : کمک به واحدهای تولیدی کوچک و متوسط کشور با فریز دستمزد بدترین راه کمک به تولیدکنندگان است و نتیجه عکس دارد. این در حالی است که دولت انواع ابزارها را برای حمایت از واحدها و کارگاه ها در اختیار دارد و برای تحقق این امر نیازی به کنترل دستمزدها نیست.
این فعال کارگری با اشاره به اینکه تشکل های کارگری مانند شوراهای اسلامی کار و تشکل های کارگری هر کدام یک کمیته تخصصی دستمزد در درون خود دارند، گفت: کارشناسان مختلف به ما کمک می کنند تا به اعدادی مانند دستمزد و حداقل دستمزد کارگران برسیم. وقتی این اعداد را با اعداد ارائه شده توسط دولت مقایسه می کنیم، تفاوت های جدی را مشاهده می کنیم. در نتیجه این تفاوت محاسباتی که ناشی از نگاه اشتباه است، می بینیم که برخلاف شعارهای انقلاب اسلامی، پس از گذشت حدود نیم قرن، حقوقی از سوی دولت پیشنهاد می شود که 100 درصد است. در مجموع به عنوان اجاره یک خانه کوچک در محله های فقیرنشین!
سیاست حقوق و دستمزد دولت به وضوح مغایر با ماده پنجم سیاست های ابلاغی تامین اجتماعی رهبری است
وی با بیان اینکه «رهبر انقلاب در آخرین دیدار خود با جامعه کارگری به مناسبت روز کارگر بر صیانت از معیشت کارگران تاکید کردند» اظهار داشت: علاوه بر نظر مقام معظم رهبری در اسناد بالادستی مبنی بر اینکه در ماده پنجم سیاست های کلی بر اساس ابلاغیه تامین اجتماعی، حفظ قدرت خرید برای تمامی اقشار ذکر شده است. در این ماده تاکید شده است که قدرت خرید باید از طریق تناسب دستمزد شاغلان، مستمری بازنشستگان و حتی تنظیم مقررات بیکاران و سیاست دولت در تصویب دستمزد کارگران و کارگران حفظ شود. حقوق کمتر از تورم کارکنان در این بند قانونی زیر سوال رفته است.
گلپور ادامه داد: در جمهوری اسلامی هیچ مرجعی بالاتر از قوانین بالادستی و سخنان صریح رهبری نداریم. وزرای اقتصادی دولت باید از خود بپرسند آیا مذاکراتی که به عنوان نمایندگان دولت در شورای عالی کار در بحث تعیین دستمزد انجام می دهند، مطابق با اصل 41 قانون کار و مواضع رهبری و نهادهای عالی کشور است. سیستم یا مسیری مغایر با آن در سال های گذشته. آیا سفر متفاوتی دارند؟ جا دارد مسئولان اگر با کارگران همدلی ندارند حداقل با نظام همدردی کنند و سخنان رهبری این دولت را نادیده نگیرند.
نمی توان تصمیم گیری در مورد دستمزد را به کارفرما واگذار کرد
وی در پاسخ به اظهارات برخی از مسئولان وزارت کار مبنی بر اینکه «اگر واحدی به دلیل پایین بودن دستمزد با مشکل کمبود نیرو و عدم تقاضای اشتغال مواجه است، این فعال کارگری خودش دستمزدها را افزایش دهد» گفت: چه برای گروه کارگری و چه برای گروه کارفرمایان و دولت چیزی بالاتر از شفافیت و صداقت در گفتار و رفتار ندارند. ما در شرایطی هستیم که از نظر اقتصادی با خانوارهایی مواجه هستیم که توان تامین سرپناه را ندارند و در این شرایط اقتصادی و با این وضعیت امنیت شغلی، کارگران توانایی چانه زنی برای دستمزد در واحدها را ندارند.
رئیس کنفدراسیون عالی تشکل های کارگری کشور ادامه داد: این اظهارات درباره اختیار واحدها برای تصویب حداکثر دستمزد به گونه ای است که گویی دولت به کارفرمایان اجازه داده حداکثر دستمزد را به تشخیص خود بپردازند! چنین اظهاراتی بسیار عجیب است زیرا آیا قرار است دولت برای پرداخت حداکثر دستمزد سقف تعیین کند؟
وی افزود: با واحدهایی مواجه هستیم که در مقابل جامعه کارگری برای امضای چک سفید و قراردادهای موقت ماهانه برای استخدام کارگر می ایستند. در چنین شرایطی و با وجود چنین کارفرمایی، چه انتظاری وجود دارد که کارفرما به طور داوطلبانه دستمزد مناسبی را پرداخت کند؟ این گفتگوها اساس مذاکرات سه جانبه دستمزد در سطح کلان را زیر سوال می برد و بی نتیجه است. جامعه کارگری در ایران آنقدر قوی نیست که بتواند صدای خود را در مورد دستمزد بلند کند. مشکل ما با نیروی کار است که اساسا کارفرما برای ادامه کار با آنها وارد مذاکره نمی شود. ضمن اینکه بخش قابل توجهی از کارگران ما همچنان در واحدهای مشمول طرح طبقه بندی مشاغل مشغول به کار هستند اما پس از 20 سال کار نه طبقه بندی شدند و نه مبلغی بالاتر از حداقل حقوق دارند.
مبنای افزایش دستمزد تا 20 میلیون تومان در نظر گرفته شود
گلپور با بیان این که «کارگران نباید بر سر حداقل های تعیین شده در قانون در شورای عالی کار چانه بزنند»، گفت: یک گروه کارگری باید در شرایطی باشد که برای مبالغی بیش از آنچه در تبصره های ماده 41 قانون کار آمده است، چانه بزند. قانون، اما شرایط در جلسات منجر به تقاضای اجرای ماده 41 قانون کار و ماده 5 سیاست های ابلاغی تامین اجتماعی شده است. به عنوان توصیه می گوییم دولت یک بار اقدام اصولی کند و مبنای آن افزایش حقوق تا ۲۰ میلیون تومان باشد تا حداقل تا حدودی به خط فقر مطلق نزدیک شویم.
وی ادامه داد: سیاست نادرست دولت در زمینه دستمزد باعث شده است که بسیاری از کارگران توانمند ما شهروندی درجه دو در کشورهای دیگر و مهاجرت کاری را به اقامت در کشور ترجیح دهند. این مستقیماً به این دلیل است که اکثریت قریب به اتفاق کارگران ما حتی با اضافه کاری هنوز زیر خط فقر هستند. نیروی کار جوان فعال ما به صورت رایگان در اختیار کشورهای دیگر قرار می گیرد و ما مجبوریم برای جبران کسری نیروی کار به خارجی ها اجازه دهیم بسیاری از مشاغلی را که در گذشته وجود نداشتند پر کنند.
مجلس موظف است از حسن اجرای اصل 41 قانون کار در خصوص تعیین دستمزد اطمینان حاصل کند.
رئیس کانون عالی انجمن های صنفی کارگری با اشاره به اهمیت ورود مجلس به موضوع تعیین دستمزد گفت: با توجه به اینکه در ماه های پایانی عمر مجلس یازدهم قرار داریم، به نظر می رسد با توجه به حضور بخش قابل توجهی از نمایندگان مجلس فعلی در مجلس آینده، اکنون بهترین زمان برای این نمایندگان است که به بخشی از شعارهایی که رای دادهاند عمل کنند و مورد آزمایش قرار گیرند. نمایندگان مجلس این اختیار را دارند که در این روزهای پایانی مجلس یازدهم طعم شیرین کارگرانی را که در سال گذشته احساس تلخی کردند را بچشند.
این فعال کارگری تصریح کرد: ما معتقدیم ماده 41 قانون کار سال هاست مورد غفلت و تخطی قرار گرفته است و این یکی از وظایف نظارتی نمایندگان مجلس است که بر حسن اجرای قوانین توسط دولت و در موارد تخلف نظارت می کنند. ، وارد مجلسی که مدعی انقلابی بودن و مجلس محرومین است، باید بار دیگر تلاش کند که اصل 41 قانون کار در شورای عالی کار به درستی اجرا شود و دولت موظف به رعایت آن باشد.
گلپور افزود: ظلم به کارگران بس است که خود دولت بزرگ ترین کارفرما در حوزه نفت، پتروشیمی، فولاد و خودرو است و عملاً شش نماینده کارفرما در شورای عالی کار داریم (سه نفر از دولت و سه نفر از شورای عالی کار). بخش خصوصی) در برابر سه نماینده. ما با حق امضای کارگران مواجه هستیم و در این شرایط نابرابر باید نمایندگان مردم در مجلس به کمک کارگران بیایند!
وی در پایان با اشاره به اینکه کارگران چیزی جز حداقل نمی خواهند و هیچکس نمی تواند کارگران و نمایندگان کارگری در شورای عالی کار را متهم به بزرگ نمایی کند، افزود: توانستیم در مقابل سیاست منطقه ای شدن بایستیم. دستمزدها با فریاد و تلاش خود، اما برای رسیدن به صدای خود در مورد اجرای ماده 41 قانون کار، نیاز به صدای بیشتر و حمایت اجتماعی قوی تری داریم، اگر امسال دستمزد بخواهد کمتر از نرخ تورم افزایش یابد، باید افزایش یابد. ظلم بزرگی به کارگران است؛ کسانی که صدای ضعیفی در این جامعه دارند.
منبع: آرمان ملی
گفتگو در مورد این post