به گزارش صبح امروز، یکی از اعضای هیات علمی مرکز پژوهش های مجلس گفت: از سال 58 به بعد نرخ فقر روند صعودی داشته و در سال 1390 به حدود 20 درصد می رسد.
نگاهی به تحولات اقتصادی دهه گذشته نشان می دهد که با آغاز دور دوم تحریم های اقتصادی، جمعیت اقشار ضعیف ایران 10 میلیون نفر افزایش یافته است.
در حال حاضر 26 میلیون ایرانی زیر خط فقر زندگی می کنند. با وقوع این تحولات، سیاست گذاران با اختصاص بودجه های قابل توجه سعی در کاهش نرخ فقر داشته اند. اما تلاش های ذکر شده در این زمینه موفقیت آمیز نبوده است.
در چنین شرایطی بسیاری از اقتصاددانان بر این باورند که حرکت به سمت رشد اقتصادی پایدار و ایجاد مشاغل متنوع و باکیفیت یکی از مهمترین راهکارهای کاهش نرخ فقر در کشور است.
با این حال سوالات مختلفی در رابطه با کیفیت فقر در ایران و راهکارهای کوتاه مدت برای مقابله با این پدیده وجود دارد. سید هادی موسوی نیک از اعضای هیات علمی مرکز پژوهش های مجلس، زهرا کاویانی از اعضای هیات علمی پژوهشگاه مجلس و عطیه وحیدمنش از اعضای هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران بررسی کردند. وضعیت فقر در ایران
در حال حاضر شاخص های مختلفی برای اندازه گیری فقر در کشورهای مختلف وجود دارد. به عنوان مثال، از اصطلاحاتی مانند فقر مطلق و فقر نسبی برای توصیف وضعیت فقر در یک کشور استفاده می شود.
در ابتدای این نشست زهرا کاویانی در خصوص مفاهیم این شاخص ها توضیحاتی ارائه کرد. به گفته وی، تفاوت اصلی بین فقر مطلق و فقر نسبی این است که فقر مطلق تحت تأثیر توزیع درآمد در یک کشور نیست و می توان گفت که استفاده از واژه مطلق در این شاخص ربطی به شدت ندارد. فقر در یک جامعه
برای تعیین خط فقر مطلق ابتدا استانداردها با استفاده از روش هایی مانند هزینه نیازهای اساسی تعیین می شود. به عبارت دیگر در ابتدا مشخص می شود که دستیابی به حداقل نیازهای غذایی و غیرغذایی یک فرد مادام العمر چقدر هزینه دارد. پس از این محاسبه می توان گفت افرادی که کمتر از این مقدار خرج می کنند در فقر مطلق هستند.
بر اساس آخرین محاسبات، رقم برآورد شده خط فقر یک خانواده 3 نفره در تهران در سال 1403 حدود 20 میلیون تومان است.
برخلاف خط فقر مطلق، توزیع درآمد در تعیین خط فقر نسبی بسیار مهم است. برای به دست آوردن این شاخص، میانگین یا میانه درآمد افراد جامعه با روش های مختلف محاسبه می شود.
در مرحله بعد خط فقر نسبی بر اساس درصدی از شاخص مرکزی در یک جامعه به دست می آید. به عبارت دیگر، هر چه جامعه ثروتمندتر باشد، خط فقر نسبی بالاتر است و هر چه جامعه فقیرتر باشد، خط فقر نسبی کمتر می شود.
استفاده از این شاخص معمولاً در جوامع توسعه یافته ای که فقر مطلق ندارند و یا فقر مطلق بسیار پایین است حائز اهمیت است. در این جوامع، مردم علاوه بر درآمد، به رفاه سایر شهروندان نیز اهمیت می دهند.
شاخص فقر مطلق را می توان در مکان ها و زمان های مختلف مقایسه کرد در حالی که شاخص فقر نسبی چنین ویژگی را ندارد. علاوه بر این، فقر مطلق شاخصی است که به همه کشورها توصیه می شود این شاخص را به عنوان خط فقر رسمی خود محاسبه و استفاده کنند.
از این شاخص در سیاست های مربوط به حداقل دستمزد و سیاست های مالیاتی و یارانه ای نیز استفاده می شود.
تصویری از فقر چند بعدی
در سال های گذشته علاوه بر معیار درآمدی، از واژه فقر چند بعدی نیز در بحث های مربوط به فقر استفاده می شود. عطیه وحید منش در این خصوص توضیح داد که با وجود اهمیت درآمد در تعیین فقیر بودن افراد، معیارهای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.
به عبارت دیگر ممکن است برخی از افراد بر اساس شاخص های درآمدی فقیر تلقی نشوند، اما به دلیل عدم دسترسی به برخی امکانات مانند آموزش و بهداشت در فقر به سر می برند.
فقر چند بعدی را می توان از جنبه های مختلف بررسی کرد. اما در این زمینه آموزش، بهداشت و مسکن در سطح بین المللی مورد توجه قرار می گیرد. نگاهی به وضعیت چندبعدی فقر نشان میدهد که ایران در بخشهای مرتبط با دسترسی به آموزش و سلامت وضعیت نسبتاً خوبی دارد. در واقع با توجه به سرمایه گذاری هایی که در سال های گذشته در زیرساخت های آموزشی و بهداشتی انجام شده است.
در حال حاضر دسترسی مردم به این امکانات قابل قبول است. اما وقتی به کیفیت این امکانات نگاه می کنیم متوجه می شویم که هنوز چالش های زیادی وجود دارد و وضعیت در سال های گذشته بدتر شده است.
به عنوان مثال، در حال حاضر نرخ ترک تحصیل از تحصیلات ابتدایی 1.9 درصد است که رقم نسبتا پایینی است. اما در سطح بالاتر یعنی متوسطه دوم میزان ترک تحصیل به 7/15 درصد می رسد. این میزان در استان سیستان و بلوچستان معادل 40 درصد است.
به عبارت دیگر در این استان حدود نیمی از دانش آموزان مقطع متوسطه از تحصیل بازمانده اند. کاهش کیفیت آموزشی در معدل امتحانات نهایی دانش آموزان نیز مشهود است. به عنوان مثال در حال حاضر معدل امتحانات نهایی پایه دوازدهم علوم انسانی 8.75، تجربی 10.79 و ریاضی 11.23 است.
سیاست های حمایتی
همزمان با تحریم های اقتصادی علیه ایران، نرخ فقر افزایش یافت. سیاستگذاران سعی کردند با تخصیص بودجه های حمایتی گام هایی برای کاهش نرخ فقر بردارند.
این در حالی است که بسیاری از کارشناسان راه اصلی کاهش نرخ فقر در کشور را رشد اقتصادی پایدار، کاهش تورم و افزایش اشتغال می دانند. یکی از سوالاتی که در این زمینه وجود دارد این است که بدون در نظر گرفتن امکاناتی مانند رفع تحریم های اقتصادی و همچنین رشد اقتصادی پایدار، آیا می توان وضعیت فقر را در کوتاه مدت بهبود بخشید؟
در بحث های مربوط به فقر اصطلاحی به نام فقر شدید وجود دارد که به افرادی اطلاق می شود که توانایی تامین نیازهای غذایی خود را ندارند.
در حال حاضر نرخ فقر شدید در ایران حدود 5 درصد است. با توجه به اینکه اطلاعات زیادی در مورد این افراد در دسترس نیست، تلاش برای کسب اطلاعات از این افراد و همچنین تلاش برای بهبود وضعیت تغذیه آنها باید در اولویت قرار گیرد.
در حال حاضر بسیاری از ایرانیان کالری مورد نیاز خود یعنی 2100 کالری در روز را دریافت نمی کنند. بنابراین باید به بهبود تغذیه افراد توجه شود. حتی اگر حمایت از تغذیه کل جامعه امکان پذیر نباشد، می توان با تمرکز بر بهبود وضعیت تغذیه کودکان گام های بزرگی برداشت. اولویت دوم اصلاح نظام حکمرانی رفاه اجتماعی است.
در حال حاضر 25 درصد از منابع بودجه دولت به حوزه رفاه اجتماعی اختصاص دارد و با توجه به عملکرد فعلی باید اصلاحاتی در ساختار آن صورت گیرد. سومین اولویتی که باید مورد توجه قرار گیرد، هماهنگی نهادها، سیستم های پشتیبانی موجود و همچنین ارزیابی سیاست های این دستگاه ها است.
فراز و نشیب نرخ فقر
زهرا کاویانی در ادامه به بررسی روند تغییرات نرخ فقر در دو دهه اخیر پرداخت. طبق اظهارات وی، از سال 1380 تا 1384، نرخ فقر در ایران معادل 10 درصد بوده که کمترین نرخ فقر در دو دهه اخیر است. از سال 1358 به بعد نرخ فقر رو به افزایش بوده و در سال 1390 به حدود 20 درصد رسیده است.
در 3 سال بعد دور اول تحریم ها آغاز شد و نرخ فقر به 22 درصد رسید.
این در حالی است که از سال 1394 تا 1396 که سال های پس از تکثیر هستند، نرخ فقر کاهش می یابد. البته سیر تحول نرخ فقر در این زمان بیشتر به منظور جلوگیری از افزایش فقر است تا نشان دهنده کاهش فقر. تحولات زیر خط فقر نیز بسیار مهم است.
در سالهای پس از برجام، با وجود اینکه ثبات در نرخ فقر داشتیم، فاصله بین فقرا و خط فقر کاهش یافته بود. بنابراین میتوان امیدوار بود که در صورت تداوم ثبات اقتصادی، فقرا بتوانند از خط فقر خارج شوند.
یعنی شکاف فقر در این سال ها به کمترین حد خود رسیده بود. بعد از این وارد فاز دوم تحریم ها می شویم و نرخ فقر از حدود 20 درصد به حدود 30 درصد می رسد.
در حال حاضر می توان گفت با ثبات نرخ فقر در 4 سال گذشته به نرخ تعادلی 30 درصدی جامعه زیر خط فقر رسیده ایم. یکی از نکات مهم در مورد نرخ فقر تعادلی این است که به راحتی قابل تغییر نیست.
علاوه بر این، در سال های گذشته شکاف نرخ فقر افزایش یافته و امکان خروج فقرا از تله فقر کاهش یافته است. در نهایت می توان گفت که فقر در ایران در چند سال گذشته عمیق تر شده است.
از شوک درمانی اجتناب کنید
پس از تشکیل دولت چهاردهم بار دیگر بحث افزایش قیمت حامل های انرژی مطرح شده است. بررسی تجربیات مربوط به اصلاح قیمت حامل های سوخت نشان می دهد که دولت ها در سیاست هدفمندی یارانه ها قیمت سوخت را افزایش داده اند و سپس با اعطای یارانه های مختلف به دنبال جبران اثرات این سیاست بر توان اقتصادی مردم بوده اند. حال سوال اینجاست که آیا تکرار این سیاست در شرایط فعلی می تواند راه حلی باشد؟
عطیه وحید منش در این زمینه معتقد است: در شرایط فعلی دولت نباید به سمت شوک درمانی برود و از آنجایی که اصلاح قیمت سوخت اجتناب ناپذیر است، بهتر است این کار در چند مرحله انجام شود و سپس از خانوارهای بی بضاعت حمایت شود.
زهرا کاویانی در این زمینه اظهار داشت: در شرایط فعلی تعدیل قیمت حامل های انرژی یک ضرورت است. اما به جای افزایش قیمت باید به سمت بازاریابی حامل ها برویم.
در این زمینه یکی از نکات حائز اهمیت این است که منابعی که قرار است صرف جبران خسارت شود نباید به درآمد ناشی از افزایش قیمت سوخت گره بخورد. اگر این اتفاق بیفتد، سهم عظیمی از درآمدها صرف سیاست های حمایتی می شود و منبع سرمایه گذاری در بخش نفت وجود نخواهد داشت.
نکته دیگر اینکه دولت در حال حاضر پایگاه اجتماعی لازم برای اتخاذ چنین سیاست هایی را ندارد و اعتمادسازی باید مقدمه ای برای انجام این اصلاحات باشد. هادی موسوی نیک در پایان با بیان اینکه بیش از هر چیز به آرامش نیاز داریم و هر شوک درمانی می تواند به مسیر اصلاحات آسیب بزند، گفت:
منبع: دنیای اقتصاد
گفتگو در مورد این post