کاهش تقاضای مؤثر طبقه متوسط برای بسیاری از کالاهای مهم از جمله آموزش، سلامت، خدمات پزشکی، مهارتها، خدمات دندانپزشکی، جراحی، مسافرت و حتی دانشگاه رفتن در سالهای اخیر را میتوان نتیجه سرکوب شدید دستمزدها دانست. در حالی که کاهش می دهد حقوق با کاهش انگیزه های لازم برای کارکنان، ناکارآمدی تولید در تولید کالاهای اساسی، معمولی و عمومی را افزایش می دهد که باعث کاهش حجم تولید بالفعل و بالقوه می شود.
در نهایت سرکوب بیش از حد دستمزدها و دستمزدها، توانایی جذب افراد ماهر و متخصص در بخش تولید کشور را کاهش داده و عاملی برای مهاجرت بیشتر سرمایه انسانی خواهد شد و از این طریق برای تولید مضر است. از سوی دیگر، زمانی که کشوری توانایی تامین نیروی انسانی ماهر و متخصص کافی را نداشته باشد، علاوه بر کاهش شدید بهره وری تمامی عوامل تولید در آن، تمایل به سرمایه گذاری را نیز از دست می دهد و در نتیجه تقویت می شود. انگیزه مهاجرت سرمایه های مالی، تخصصی، هوشمند و کارآفرینان. خواهد بود.
به دلیل انحراف سیستماتیک و فزاینده داخلی، دولت نسبت به برخی مسائل مهم بی تفاوت است که در سال های گذشته با تکرار این اشتباه نشان داده است. بنابراین هم عدالت توزیعی را برای صاحبان سرمایه تعریف می کند و هم اجرا می کند، زیرا درآمد آنها با نرخ تورم رشد می کند و با کاهش سهم دستمزد، این سهم به کارفرما منتقل می شود و این زیان های بزرگ را در بین مردم سرایت می کند. اقتصاد از طریق سرکوب دستمزدها .
در اینجا باید گفت که روند مدیریت اقتصاد کشور ناکارآمدی جدی در تولید و پول را به همراه داشته است و این ناکارآمدی از طریق واریز به بانک های تجاری و بودجه وارد ترازنامه بانک مرکزی شده و به تورم و تورم تبدیل می شود. علاوه بر تامین مالی دولت، بخش قابل توجهی از این ناکارآمدیها را پشت خود پنهان میکند، اما آنها را به عنوان ذخیره انباشته میکند. بنابراین موضوع دستمزد نقشی در تورم کنونی کشور ندارد و هرکس این پیشنهاد را مطرح کند، دانسته یا ندانسته به دنبال سرکوب طبقه متوسط است.
منبع: Ekshattannews
گفتگو در مورد این post