صبحگاه- عطیه قره داغی; کیارستمی متولد 10 تیر 1319 فیلمساز، شاعر و عکاس ایرانی بود که پیش از فیلمسازی فعالیت حرفه ای خود را به عنوان نقاش، طراح گرافیک و پوستر تبلیغاتی از سال 1970 برابر با 1349 شمسی آغاز کرد.
در آن سال ها اولین فیلم کوتاه خود به نام «نان و کوچه» را به دعوت فیروز شیروانلو که مسئولیت امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بر عهده داشت، برای این مرکز ساخت.
او قبل از سال 1349 و ساخت اولین فیلم خود به فعالیت هایی مانند تصویرسازی و طراحی گرافیک مشغول بود. در ادامه عکس هایی از تصویرگری های او برای کتاب های کودک و نوجوان منتشر شده در آن دوران را مشاهده می کنید.
وی همچنین از سال 62 تا 66 در مجموع 15 آگهی تبلیغاتی برای تلویزیون ایران ساخت.
پس از انقلاب 1357، کیارستمی در ایران ماند و مهاجرت نکرد. او در نقل قولی می گوید:
«اگر درختی را که در خاک ریشه دارد از جایی به جای دیگر ببری، آن درخت میوه نمی دهد و اگر میوه بدهد، به خوبی میوه ای که در سرزمین مادری خود می تواند بدهد، نخواهد بود. این یک قانون است. من فکر می کنم که اگر سرزمینم را ترک کنم مثل این درخت شده بودم.
پس از انقلاب ایران بیش از 40 فیلم کوتاه، بلند و مستند ساخت که معروف ترین آنها عبارتند از: کلوزآپ (1990)، طعم گیلاس (1997) و باد ما را خواهد برد (1999). او در سالهای پایانی فعالیت حرفهای خود به عنوان کارگردان و فیلمساز به ساخت فیلم در خارج از کشور روی آورد و با بازیگران مطرحی همکاری کرد که حاصل آن فیلمهایی مانند کپی نسخه اصلی (۱۳۸۹) و مثل یک عاشق (۱۳۹۱) بود.
شعر، استفاده از سبک های مستند، استفاده از فضاهای روستایی، استفاده از کودکان به عنوان قهرمان و قهرمان داستان، از ویژگی های کلیدی فیلم های کیارستمی است.
عباس کیارستمی را یکی از سینماگران به اصطلاح موج نو سینمای ایران و همتای افرادی چون سهراب شهید طحال و پرویز کیمیاوی می دانند.
در پست اینستاگرامی به مدیریت هواداران کیارستمی آمده است: موج جدید سینمای ایران و فیلمسازان آن مانند داریوش مهرجویی، فریدون نادری و امیر گله اغلب نگاهی بدبینانه داشتند و این بدبینی نسبت به جامعه را در آثارشان می توان دید. .
آنها ظاهری بسیار شنیع دارند و فیلم های غم انگیزی دارند که اغلب با مرگ به پایان می رسد. اما عباس کیارستمی که خود برخاسته از این موج جدید سینمای ایران است، نگاهی خوش بینانه به جهان داشت و سعی می کرد از طریق تصاویر، شخصیت ها و دنیایی که در فیلم هایش ساخته بود، این نگاه را به مخاطبش ارائه کند.
او در فیلم های «زندگی و دیگر هیچ»، «زیر درختان زیتون» در میان ویرانه های زلزله رودبار، در «طعم گیلاس»، «باد ما را خواهد برد» و در «ای بی اس آفریقا» بازی کرد. که در مورد قربانیان ایدز است. او در اوگاندا به دنبال جنبه مثبت زندگی بود.
این فیلمساز مشهور به عکاس طبیعت نیز شهرت داشت و در سفرهایش به شهرهای مختلف ایران هدفش نشان دادن زیبایی طبیعت ایران بود.
عنصر برجسته در عکس های کیارستمی برف است که یکی از مهم ترین مناظر طبیعی است که او همیشه در عکس هایش به نمایش می گذارد.
کیارستمی یک سری عکس به نام های «زمستان»، «باران»، «دیوار»، «تک درخت»، «کلاغ» و «پله» داشت. او معمولا از سوژه ها یا اشیاء مختلف عکاسی نمی کرد. بلکه به طور خاص روی یک موضوع تمرکز کرد. وقتی از دیوارها عکس می گرفت، چیزی جز دیوار نمی دید. او سال ها فقط از تک درختان عکس می گرفت.
موضوع عکاسی عباس کیارستمی شهرهای مختلف ایران است. گاهی به شمال، به سمت دریای خزر و گاهی به کردستان، نزدیک مرز عراق سفر می کرد. عکسها در سکوت و سادگیشان برای کیارستمی در زمان گرفته شده و بیننده کاملاً قابل تأمل است.
عکسهای کیارستمی تمایل دارند مضامین متعارفتری از منظره و طبیعت را به تصویر بکشند. بعد از مدتی عکاسی متوجه شد که رنگ بی معنی است و هیچ نقشی در طبیعت زمستانی ندارد. پس از آن تصمیم گرفت عکس های سیاه و سفید بگیرد. مجموعه عکاسی او “عکس های بدون عنوان” مجموعه ای متشکل از بیش از 30 عکس که عمدتاً از مناظر برفی است، بین سال های 1375 تا 1378 در تهران گرفته شده است.
از آنجایی که تولد و سال درگذشتش در تیرماه است، دوست دارم در روزهای آینده و در یادداشت های بعدی بیشتر با آثار، سبک کار و جهان بینی کیارستمی این کارگردان و سینماگر سرشناس آشنا شوم.
گفتگو در مورد این post