کسب علم و دانش توسط این دانشمند ایرانی به تحصیل او در ابتدای جوانی و قبل از آن خلاصه نمی شود.
به گزارش ایسنا، پس از فراگیر شدن نام او، بسیاری از پادشاهان زمان یعنی نیمه دوم قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری به خدمت او درآمدند و از او برای کسب دانش بیشتر حمایت کردند. آخرین و مشهورترین پادشاهانی که در دربار آنها بوده اند محمود، مسعود و مودود هستند که هر سه از پادشاهان غزنوی هستند. بیرونی سه دهه آخر عمر خود را در میان آنان گذراند و منجم دربار آنان به شمار می رفت.
روایتی نادرست از کتاب «چهارمقالا» محمود غزنوی از نظامی پروسودی سمرقندی است. این داستان علیرغم تخیلی بودن، بازتابی از قدرت علمی و جایگاه بیرونی مهمی در حوزه نجوم است، بنابراین خواندن و تأمل خالی از لطف نیست:
«سلطان روزی در باغ هزاردخت غزنین [..]بالای غرفه ای که چهار در داشت نشسته بود و برای محک زدن دانش نجوم ابوریحان از او خواست که به او اطلاع دهد از کدام در از غرفه خارج می شود. ابوریحان جواب فرمان محمود را روی کاغذی نوشت و در گوشه ای گذاشت. سپس محمود برای رد نبوت دروغ دستور داد بیل و تبر بیاورند و دیوار شرقی کلبه را بشکنند و در پنجمی بسازند. بعد از آن بیرون رفت و گفت که جواب ابوریحان را بیاورند و بخوانند. ابوریحان نوشت که پادشاه از هیچ یک از درهای کلبه بیرون نرفت، اما دستور داد که دیوار شرقی بنا را بشکنند تا او بتواند بیرون بیاید.
چنین داستان هایی ضمن نشان دادن گوشه ای از اهمیت علمی هر دانشمند، جایگاه او را در بین مردم کوچه و بازار نیز مشخص می کند. در واقع این روایت کاملاً رایج است و می توان گفت کسانی آن را ساخته اند که به وجود ابوریحان برونی افتخار می کردند اما نتوانستند اهمیت و دستاوردهای او را به زبان تخصصی و علمی آشکار کنند. پس به خیالات خود پناه بردند و او را به زبان دنیای خود ستودند.
لازم به ذکر است که بوروری بارها طالع بینی و غیبت را از طریق عالم ستارگان محکوم کرده و به این علم جایگاه برتری بخشیده بود. همچنین بیرونی ضمن دیدار و ایستادن با سیاستمداران نامدار عصر خود، با علمای برجسته آن زمان مانند ابن سینا نیز ارتباط داشت.
گفتگو در مورد این post