فروردین در همین ماه بود که پیمان جبلی از آسیب های صدا و سیما خبر داد و سپس چشم انداز خود را برای بازگشت این مجموعه عظیم رسانه ای به دوران طلایی اش اعلام کرد. آنچه از آن به عنوان «عصر طلایی» تلویزیون یاد می شود، البته متناقض و چندوجهی است.
به گزارش دنیای اقتصاد، رادیو در دهه هفتاد و حتی هشتاد در اوج محبوبیت بود. برنامه نویسان جوان و متخصص در کنار برنامه نویسان کارکشته و با تجربه، هادی آنتن را تقویت کرده بودند. در کنار این ویژگی مهم، انحصار صدا و سیما نیز برگ برنده آن سال ها بود. شاید تنها رقیب ضعیف، بی کیفیت و گران قیمت تلویزیون، دستگاه تصویری بود که اساساً هیچ رقابتی با تلویزیون نداشت و در کنار فیل فانتزی قرار داشت! در دهه هفتاد و هشتاد تلویزیون مرکز خانه های مردم بود. خانواده ها دور جعبه جادو می نشستند و جادوی برنامه های جذاب آن سال ها را تماشا می کردند! زمانی که برنامه های تلویزیونی بار ترافیک خیابانی، مصرف انرژی و حتی آمار دزدی و جنایت را کاهش داد. به گزارش پیمان جبلی شبکه طلایی دوران.
اکنون و در این چند سال پس از دوران طلایی تلویزیون، وضعیت مخاطبان رادیو و تلویزیون هیچ تعریفی ندارد. نه تنها مخاطب، حتی برنامه سازان و چهره های هنری نیز تمایل چندانی به همکاری با صدا و سیما ندارند. چندی پیش پرویز پرستویی بازیگر معروف سینما گفت که دوست ندارد تلویزیون حتی خبر فوتش را زیرنویس کند. رئیس جهاددانشگاهی ابتدای آذرماه سال جاری با بیان اینکه اعتبار صدا و سیما به حد هشدار رسیده است، درباره نتایج یک نظرسنجی گفت: تنها ۳۷.۹ درصد مردم بیشتر اخبار را دنبال می کنند. رادیو و تلویزیون.» این در حالی است که یک نظرسنجی مشابه در سال ۱۳۹۵ نشان می دهد که ۵۱ درصد مردم اخبار را از طریق صدا و سیما دنبال می کنند. بر اساس این نظرسنجی، ۳۱ درصد مردم اخبار را از طریق شبکه های اجتماعی مجازی و ۸.۹ درصد اخبار کشور را از طریق شبکه های اجتماعی دنبال می کنند. ماهواره جالب است بدانید در سال ۱۳۹۵ تنها ۱۳ درصد از مردم اخبار را از طریق شبکه های اجتماعی دنبال می کردند اکنون مدیران سازمان در حال برنامه ریزی برای بازگشت به دوران طلایی هستند به نظر می رسد استراتژی مدیران سازمان این است که همان استراتژی دهه ۷۰ رونق برنامه نویسی در کنار ایجاد انحصار!
تلاش برای برنامه نویسی
رادیو کار سختی در پیش دارد. تعداد کمی از برنامه نویسان موفق از دوران طلایی باقی مانده اند که بتوانند بدون محدودیت و محدودیت برنامه نویسی کنند. برنامه های موفق سال های اخیر نیز از دایره خودی های آنتن خارج شده است. عادل فردوسی پور، رامبد جوان، مهران مدیری، رضا رشیدپور، سروش صحت، علی ضیا و… و به جای این صف طویل نام، چهره های جوانی روی صفحه تلویزیون نشسته اند که بیش از حد راضی، پول بیشتری خرج کرده اند. سر و صدایی در رادیو و تلویزیون ایجاد کرد. نمونه آن برنامه «سیدخندان» است که حواشی زیادی برای دعوت از برخی چهره ها با اعداد نجومی ایجاد کرد. «هزینه میلیاردی بدون نتایج مؤثر یا حتی امیدوارکننده»؛ این یعنی شکست و کوچکترین و کم تجربه ترین سازمان ها هم می دانند در چنین شرایطی باید استراتژی و رویکرد خود را تغییر دهند اما شاید صدا و سیمای ۴۰ ساله کمی دیر متوجه این موضوع شد.
خبرها حاکی از آن است که برنامه پانتولیگ محمدرضا گلزار به زودی روی آنتن می رود و احتمالا رضا رشیدپور نیز اجازه حضور در تلویزیون را پیدا می کند. تلاش مستمر برای ساخت و پخش مجموعه نمایشی «ظهر». «خ»، «زیرزمینی» و «پایتخت» از مصادیق بارز این موضوع هستند، در حالی که هنوز در احتمال ساخت و پخش سریال جدید پایتخت تردید وجود دارد، اما تلویزیون با پخش سریال های قبلی در جهت ارسال سیگنال های مثبت گام برداشته است. از این سری تا مخاطبان خود و امیدهای سری جدید این مجموعه را زنده کند.
انحصاری
برای همه برندهای دنیا، انحصاری بودن مطلوب است. پخش همچنان در انحصار است، اما شبکه های اجتماعی، تلویزیون های ماهواره ای و VOD ها، یعنی شبکه های نمایش خانگی، رقبای سرسخت و قدرتمندی برای این تلویزیون انحصاری هستند. همانطور که در ابتدای این گزارش خواندید، اقتدار خبری صدا و سیما در ۶ سال گذشته ۲۵ درصد کاهش یافته و اقتدار خبری شبکه های اجتماعی بیش از ۱۳۰ درصد رشد داشته است. این وضعیت سالهاست که به ضرر صدا و سیما ادامه دارد. پس شاید مدیران سازمان باید معادله را تغییر دهند. یعنی تشدید انحصار. چگونه؟ احتمالاً با محدود کردن هر چه بیشتر رقبا!
فریدون جیرانی کارگردان مشهور سینمای ایران اخیرا در یادداشتی در این باره گفته است که برخی به دلیل نزدیک بودن به دولت فعلی اعتراض خود را متوجه شبکه خانگی جایگزین تلویزیون کرده اند. این باعث خشم و اعتراض آنها شده است. فریاد می زنند که اخلاق و خانواده در این شبکه از بین رفت. ماجرای اخیر درباره حق پخش مسابقات فوتبال جام ملت های آسیا را نیز می توان در همین راستا تحلیل کرد. محدودیت های VOD های ملی و برندهای محبوب شبکه های تلویزیونی خانگی در پخش مسابقات فوتبال تلاشی برای جلب توجه مخاطبان تلویزیونی است. قبلا بحث مفصلی در مورد واگذاری نظارت شبکه خانگی به تلویزیون و صداوسیما مطرح شده بود.
یک سوال
آیا دوران طلایی بازخواهد گشت؟ بعید به نظر می رسد یا بسیار دشوار است. گسترش ابزارها و تجهیزات ارتباطی و دیجیتالی امکان ایجاد انحصار رسانه ای را از بین برده است. در واقع تلاش صداوسیما برای به حاشیه راندن رقبای داخلی، اگر فرض ما درست باشد، به نوعی مانع رشد آنهاست. توسعه و ترویج برنامه ها و جذب مخاطب نیازمند راهبردهای کارآمدتری است. وگرنه رقابت صدا و سیما با شبکه های خانگی، سینما، شبکه های اجتماعی و… مصداق این ضرب المثل است که «حالا که من مخاطب ندارم دیگران هم ندارند».
گفتگو در مورد این post